ديشب که ازمن پرسيدي تو بچه هيئتي هستي حواست نبود که عباس يک عمراست که نمک ميخورده و نمکدان ميشکسته!... امسال وقتي سياهي هيئت را ميزديم يک کتيبه ديدم که من را برد به خيلي سالها قبل آن موقع که هنوز مادربزرگ بود آن موقع که هنوز براي بچگي کردنهامان دنبال بهانه نمي گشتيم حالا هاست که بايد بگرديم دنبال دليل... دودوتا چهارتا کردنهامان سر جاي خودش، ولي من هيچ رقم اشکهايم را خرج بغض ِ دنيا نمي کنم ! ...