شب احیای بیست و سوم رمضان 1427 هجری قمری است مسجد جامع تهران مشتاق آدمهایی است که آمده اند تا به اصل خود برگردند و من یک بار آن شب حج کردم و این بار وقتی باز حج اصغر را خواندم و خواندم و خواندم دلم خواست از مکه بگویم خواستم از مکه بگویم ....
آدم مدینه را خوب می فهمد! اما مکه ...
تمام مدینه بلکن تمام عالم غرق است در جهانبینی توحیدی حج
مکه را هر چقدر نوش کنی هر چقدر بخواهی بفهمی کمتر راه به جایی برده ای
مکه را باید شناور شد
مکه را باید غرق بود
مکه را باید قرآن خواند
مکه را باید مُرد!
مکه را ...
چون در دریا افتاد اگردست و پای زند،دریا در هم شکندش
اگرخود شیر باشد الاخود را مرده سازد
عادت دریا آنست که تازنده است او را فرو می برد،چندان که غرق شود و بمیرد
چون غرقه شد و بمرد،برگیردش و حمال او شود
اکنون از اول خود را مرده سازد و خوش برروی آب می رود
مقالات شمس
حیف است این روزها را ازدست دادن موسم حج است خصوصن اگر چشیده باشیم جرعه ای از زلال حج برای من که همه عینیت ِ توحید یود- مرور خاطراتم! برای هم بنویسیم که چه دیدیم چه در کاسه مان گذاشتند چه چه چه می ترسم از روزی که هیچ حرفی برای گفتن نداشته باشیم به گمان اینکه همه به عین الیقین رسیده ایم- "عشق را در طواف بجوییم در فنای فرد در مردم! در ایثار و در صحنه ی درگیریها و به خاطر خلق است که به خدا می رسی که: هر مذهبی رهبانیتی دارد و رهبانیت مذهب من جهاد است(پیامبر) و زندگی را در سعی در آن لحظه که پیش بینی نمی توان در مسئولیت که توکل نیاز را تکافو نمی کند!طواف انسان است خودباخته ی حقیقت و سعی بشر است خودساخته ی واقعیت
و چه می بینی؟!
خدا دیوار به دیوار خانه ی تو خانه کرده است
دامان تو دامان خدا شده است
ای خسته از سعی
بر عشق تکیه کن!
ای انسان مسئول!
بکوش!
که اسماعیل تو تشنه است
تو ای انسان عاشق!
بخواه که عشق معجزه می کند
وتوای حاج!
که از سعی باز می گردی
از کویر تشنه ی بودنت
از عمق سنگ شده ی فطرتت چشمه ای سر باز کرده است
گوشت را بر دیواره ی قلبت بنه و به نرمی بفشر
زمزمه اش را می شنوی
از سنگستان مروه به سراغ زمزم رو
از آن بیاشام در آن شستشو کن
از آن برگیر و به سرزمین خویش بیار
و بر مردم خویش هدیه کن!"
حج/علی شریعتی