[ و به پسرش حسن فرمود : ] پسرکم چیزى از دنیا بجا منه چه آن را براى یکى از دو کس خواهى نهاد : یا مردى که آن را در طاعت خدا به کار برد پس به چیزى که تو بدان بدبخت شده‏اى نیکبخت شود ، و یا مردى که به نافرمانى خدا در آن کار کند و بدانچه تو براى او فراهم کرده‏اى بدبخت شود پس در آن نافرمانى او را یار باشى و هیچ یک از این دو در خور آن نبود که بر خود مقدمش دارى . [ و این گفتار به گونه‏اى دیگر روایت شده است که : ] اما بعد ، آنچه از دنیا در دست توست پیش از تو خداوندانى داشت و پس از تو به دیگرى رسد و تو فراهم آورنده‏اى که براى یکى از دو تن خواهى گذاشت : آن که گرد آورده تو را در طاعت خدا به کار برد پس او بدانچه تو بدبخت شده‏اى خوشبخت شود ، یا آن که آن را در نافرمانى خدا صرف کند پس تو بدانچه براى وى فراهم آورده‏اى بدبخت شوى و هیچ یک از این دو سزاوار نبود که بر خود مقدمش دارى و بر پشت خویش براى او بارى بردارى ، پس براى آن که رفته است آمرزش خدا را امید دار و براى آن که مانده روزى پروردگار . [نهج البلاغه]
ساقی ار باده از این دست به جام اندازد ... - وبلاگ اهالی کانون انتظار

بهترین مرورگر اینترنتی برای مشاهده این قالبِ وبلاگ
Internet Explorer
میباشد.
عناوین یادداشت ها
دست نوشته[17] . نجوا[10] . حسینیه[9] . اخبار کانون[6] . تذکر[6] . شعر[5] . حدیث[4] . دانشگاه[2] . فاطمیه[2] . مقاله . غدیر . تدبر در قرآن .

نشریه تاظهور
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385
پاییز 1385

وب سایت ستاد برگزاری سفر عتبات عالیات

کانون انتظار دانشگاه امیرکبیر
ساقی ار باده از این دست به جام اندازد ... - وبلاگ اهالی کانون انتظار
کل بازدید : 59428
بازدید امروز : 48
بازدید دیروز : 56

جستجوی در وبلاگ




اشتراک
 
ساقی ار باده از این دست به جام اندازد ...
  • نویسنده : امیری:: 85/10/19:: 11:52 صبح
  • 18 ذی حجه 1424 هجری قمری است. همه ی نگاه ها از سرتاسر عراق، بلکن از سرتاسر دنیا معطوف است به نجف اشرف! شب گذشته لیله الوداع کربلای معلی و بچه ها عزم جزم کرده اند که فردا را نجف باشند... اتوبوس را پشت وادی السلام پارک می کنیم و امید می ماند تا بعد بیاید که ما در تاریک و روشن سحر راه می افتیم به سمت حرم حضرت امیر! نماز صبح را به شور و اشتیاق مولا ادا می کنیم و دیگر هیچ .. قطره ای است که به دریا پیوسته ... ساقی ار باده از این دست به جام اندازد ...

    امسال غدیر خم بیش از همیشه روی دلم سنگینی می کند، شاید .. غدیر را که می گذارم کنارعظمت تاریخ ِ آدم بغض می نشینید بیخ گلویم، با خودم می گویم ما داریم به کجا می رویم؟!. دلم برای آدم می سوزد! دلم برای خودم می سوزد!! چقدر زود غدیر را فراموش می کردیم که اگر نبود غدیر اسلام دین الهی معنا نمی گرفت! عیدتان مبارک!!

     

     

     

     

     

     

     

    پ.ن.

    مشکل ما آدمها این است که به خیال خودمان خیلی جاها، در خیلی کارها می خواهیم از خدا هم سبقت بگیریم! اما تو خدا، خودت شاهد باش که من اینبار خواستم و سپردم .. 


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------