سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم خواسته دنیا خرده گیاهى است خشک و با آلود که از آن چراگاه دورى‏تان باید نمود . دل از آن کندن خوشتر تا به آرام رخت در آن گشادن ، و روزى یک روزه برداشتن پاکیزه‏تر تا ثروت آن را روى هم نهادن . آن که از آن بسیار برداشت به درویشى محکوم است و آن که خود را بى نیاز انگاشت با آسایش مقرون . آن را که زیور دنیا خوش نماید کورى‏اش از پى در آید . و آن که خود را شیفته دنیا دارد ، دنیا درون وى را از اندوه بینبارد ، اندوه‏ها در دانه دل او رقصان اندوهیش سرگرم کند و اندوهى نگران تا آنگاه که گلویش بگیرد و در گوشه‏اى بمیرد . رگهایش بریده اجلش رسیده نیست کردنش بر خدا آسان و افکندنش در گور به عهده برادران . و همانا مرد با ایمان به جهان به دیده عبرت مى‏نگرد ، و از آن به اندازه ضرورت مى‏خورد . و در آن سخن دنیا را به گوش ناخشنودى و دشمنى مى‏شنود . اگر گویند مالدار شد دیرى نگذرد که گویند تهیدست گردید و اگر به بودنش شاد شوند ، غمگین گردند که عمرش به سر رسید . این است حال آدمیان و آنان را نیامده است روزى که نومید شوند در آن . [نهج البلاغه]
... - وبلاگ اهالی کانون انتظار

بهترین مرورگر اینترنتی برای مشاهده این قالبِ وبلاگ
Internet Explorer
میباشد.
عناوین یادداشت ها
دست نوشته[17] . نجوا[10] . حسینیه[9] . اخبار کانون[6] . تذکر[6] . شعر[5] . حدیث[4] . دانشگاه[2] . فاطمیه[2] . مقاله . غدیر . تدبر در قرآن .

نشریه تاظهور
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385
پاییز 1385

وب سایت ستاد برگزاری سفر عتبات عالیات

کانون انتظار دانشگاه امیرکبیر
... - وبلاگ اهالی کانون انتظار
کل بازدید : 59289
بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 16

جستجوی در وبلاگ




اشتراک
 
...
  • نویسنده : پروانیا:: 86/4/2:: 9:56 صبح
  • درود بر تو ای فرستاده خدا از من و دخترت که در کنارت آرمیده و زودتر – از دیگران – به تو رسیده. ای فرستاده خدا ! مرگ دختر گرامی ات عنان شکیبایی از کفم گسلانده و توان خویشتنداری ام نمانده. اما برای من که سختی جدایی تو را دیده و سنگینی مصیبتت را کشیده ام جای تعزیت است – نه هنگام تسلیت _. تو را با این ساختم در آن جا که شکاف قبر تو بود و جان گرامی ات میان سینه و گردنم از تن مفارقت نمود. « همه از خداییم و به خدا باز می گردیم. »

    امانت باز گردید و گروگان به صاحبش رسید. کار همیشگی ام اندوه است و تیمارخواری و شب هایم شب زنده داری. تا آنکه خدا خانه ای را که تو در آن به سر می بری برایم گزیند – و این غم که در دل دارم فرو نشیند _. زو دا دخترت تو را خبر دهد که چه سان امتت فراهم گردیدند و بر او ستم ورزیدند. از او بپرس چنان چه شاید و خبر گیر از آن چه باید، که دیری نگذشته و یاد تو فراموش نگشته. درود بر شما درود آن که بدرود گوید نه که رنجیده است و راه دوری جوید. اگر بازگردم نه از خسته جانی است، و اگر بمانم نه از بدگمانی است – بلکه امیدوارم – بدان چه شکیبایان را وعده داده.

     

    خطبه 202 نهج البلاغه


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------