سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس چیزی از سحر بیاموزد، پایان کارش با پروردگارش است . [امام علی علیه السلام]
فاطمیه - وبلاگ اهالی کانون انتظار

بهترین مرورگر اینترنتی برای مشاهده این قالبِ وبلاگ
Internet Explorer
میباشد.
عناوین یادداشت ها
دست نوشته[17] . نجوا[10] . حسینیه[9] . اخبار کانون[6] . تذکر[6] . شعر[5] . حدیث[4] . دانشگاه[2] . فاطمیه[2] . مقاله . غدیر . تدبر در قرآن .

نشریه تاظهور
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385
پاییز 1385

وب سایت ستاد برگزاری سفر عتبات عالیات

کانون انتظار دانشگاه امیرکبیر
فاطمیه - وبلاگ اهالی کانون انتظار
کل بازدید : 59275
بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 4

جستجوی در وبلاگ




اشتراک
 
...
  • نویسنده : پروانیا:: 86/4/2:: 9:56 صبح
  • درود بر تو ای فرستاده خدا از من و دخترت که در کنارت آرمیده و زودتر – از دیگران – به تو رسیده. ای فرستاده خدا ! مرگ دختر گرامی ات عنان شکیبایی از کفم گسلانده و توان خویشتنداری ام نمانده. اما برای من که سختی جدایی تو را دیده و سنگینی مصیبتت را کشیده ام جای تعزیت است – نه هنگام تسلیت _. تو را با این ساختم در آن جا که شکاف قبر تو بود و جان گرامی ات میان سینه و گردنم از تن مفارقت نمود. « همه از خداییم و به خدا باز می گردیم. »

    امانت باز گردید و گروگان به صاحبش رسید. کار همیشگی ام اندوه است و تیمارخواری و شب هایم شب زنده داری. تا آنکه خدا خانه ای را که تو در آن به سر می بری برایم گزیند – و این غم که در دل دارم فرو نشیند _. زو دا دخترت تو را خبر دهد که چه سان امتت فراهم گردیدند و بر او ستم ورزیدند. از او بپرس چنان چه شاید و خبر گیر از آن چه باید، که دیری نگذشته و یاد تو فراموش نگشته. درود بر شما درود آن که بدرود گوید نه که رنجیده است و راه دوری جوید. اگر بازگردم نه از خسته جانی است، و اگر بمانم نه از بدگمانی است – بلکه امیدوارم – بدان چه شکیبایان را وعده داده.

     

    خطبه 202 نهج البلاغه


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    افشاگرانه‌ترین فریاد اعتراض تاریخ
  • نویسنده : پروانیا:: 86/3/27:: 1:59 عصر
  • مظلومیت آنچنان بر وجود تو سایه افکنده است که یادت، بی‌اراده و ناگزیر، آتش بر خرمن وجود می‌افکند و خاطره‌ات، بغض را در گلو می‌شکند.
    در آن خانه کوچک، رازی به وسعت تاریخ نهفته است. چنان مظلومیتی بر آن خانه کوچک سایه افکنده و چنان زخمی بر آن جگر تاریخ نشسته است که هیچ حادثه‌ای نمی‌تواند دل‌های شیعیان، طواف‌کنندگان آن حرم خداوند را مسرور کند.

    آری، آن مظلومیت نیلی که بر چهره تو نشسته بود، نمی‌گذارد که لبخند بر چهره نه تشیع و نه اسلام، که حتی انسانیت پس از تو بنشیند.
    به هر حال، آن در، بر آن پهلو شکسته است، چه تفاوت دارد که در وفاتت این خاطره عرش‌سوز و جگرخراش را تداعی کنیم یا در ولادتت؟

    مهم این است که تو مظلوم بزرگ‌ترین جنایت تاریخ واقع گشته‌ای.
    مهم این است که صبر لایتناهی خدا در جانکاه‌ترین حادثه آفرینش در تو به تجلی نشسته است.
    مسئله، اشک‌های علی است و لرزش گونه‌های علی به هنگام شستشوی پیکر مطهر تو.

    ادامه مطلب...

    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------