نگاهم بدرقه ی دلی می شود از جنس تمنا! برایش دست تکان می دهم و محو شدنش را در زلال اشک تماشا می کنم! غیرتم به جوش می آید و خدا را در ترازوی احساسم می سنجم! به! چه سنگین شده ای... بچرخ حاجی گرد حرم! خودت باش و بچرخ بچرخ بچرخ! خودت که شده باشی فقط، خدا را هم بوده ای! بی شک، در مجرد روح!
بگذار استقبالت کنم! بگذار آمدنت را جشن بگیرم! بگذار خودم باشم و خدایی کنم! حالا که به سیاق لج نشسته ای، خدا هم نکرده روی بر میگرداند! اما اینجا همه می گویند روی ماه خداوند را ببوس! خدا جان!... آشتی؟!
برای دخالت مؤثر در آنچه می گذرد، و هدایت حرکت جبری جامعه به کوشش های عمیق، سنگین
و آگاهانه نیازمندیم که خطر ریشه برانداز است و مسؤلیت کمرشکن، و ایثار می طلبد.
تلقین کنندگان و تسکین و تسلیت دهندگان، وآن ها که توده مردم را به حفظ آنچه ماندنی نیست
و سلامت این بیماری که رفتنی است، معتقد می کنند و خطرها را نمی گویند و نیز آنها که جامعه
را به پذیرفتن آنچه قابل پذیرفتن نیست، مؤمن می سازند، بیشتر جامعه را اغفال می کنند و در
حال رکود و سکون و ضعف و تسلیم نگه می دارند.
دکتر علی شریعتی
خدا مى داند آخرین زنگ دنیا کى مى خورد؛ ولی آن روز که آخرین زنگ دنیا خورد، دیگر نه مى شود تقلب کرد، نه دم کسى را دید. آن روز فقط تویى و کارنامه ات؛ و معدل نگاه و نیت و دست و زبانى که علیه تو شهادت مى دهند.
و آن روز تازه مى فهمى که دنیا با همه بزرگى اش از جلسه امتحان هم کوچکتر بود و مى بینى که کنار هر لحظه ات فرشته هایى ممتحن بوده اند که هرچه مى نوشتى مى نوشتند.
خدا کند آن روز که آخرین زنگ دنیا مى خورد روى تخته سیاه قیامت اسم تو را جزء خوب ها بنویسند. خدا کند حواست بوده باشد و زنگ هاى تفریح آن قدر توى حیاط نمانده باشى که حیات یادت رفته باشد.
خدا کند دفتر زندگیت را جلد کرده باشی و بدانى که دنیا چرک نویسى بیش نیست...
خدا مى داند آخرین زنگ دنیا کى مى خورد؛
آن وقت است که مى فهمى زندگى عجب سؤال سختى بود سؤالى که بیش از یک بار نمى توان به آن جواب داد...
یکشنبه شب نهاد مرکز دعوت بودیم. حرفهایی که زده شد جای تأمل دارد...(متن خبر از تابناک)
حسن رحیمپور ازغدی در نشستی با نمایندگان تشکلهای دانشجویی با ابراز نگرانی از وضعیت 6 ـ 5 ساله آینده دانشگاهها نسبت به اتفاقاتی که انقلاب را از دست تشکلهای دانشجویی خارج خواهد کرد و همچنین افتادن در دام افرادی که شعار دین میدهند و از اسلام جز پوستهای نمیفهمند، هشدار داد.
وی همچنین خطاب به اعضای تشکلهای دانشجویی گفت: ما اهل تملق نیستیم که هر کس روی کار بیاید، چشمبسته از او حمایت کنیم.اخطار این چهره مورد علاقه دانشگاهیان در شرایطی مطرح میشود که در دو سال اخیر در رویدادی بیسابقه در جنبش دانشجویی اسلامی ایران چند تشکل نظیر بسیج دانشجویی، انجمن اسلامی مستقل و جامعه اسلامی در مواردی به طرفداری یکجانبه از دولت روی آوردهاند.
به گزارش فارس، حسن رحیمپور ازغدی در جلسه بررسی موضوع نخبهپروری سیاسی که با حضور نمایندگان تشکلهای دانشجویی در دفتر مرکزی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری برگزار شد، دانشجویان سالهای 57 و 58 به عنوان یکی از عاملان اصلی انقلاب اسلامی ایران را دارای دو ویژگی مهم اهل نظر و اهل عمل بودن دانست و افزود: در آن زمان به رغم وجود جریانهای منحط و انحرافی، جلسات دانشجویان بسیار زنده بود و یکی از خصوصیات مهم و بارز دیگر دانشجویان آن روز این بود که بسیار اهل مطالعه بودند.
وی همچنین با اشاره به فعالیتهای دانشجویان در زمان جنگ تحمیلی، ابراز داشت: از لحاظ صنفی، بیشترین تعداد شهدا با حدود 4000 شهید متعلق به دانشجویان و طلاب حوزه بود و آن نسل بزرگ که خود را به منطقه و جبهه رساند، باید برای دانشجویان حاضر یک الگو باشد.
ازغدی ادامه داد: دانشجویانی در زمان جنگ بودند که مسئله آنها، تنها جنگ با صدام نبود، بلکه تفکری جهانی داشتند و جنگ با صدام را خط اول نبرد جهانی تصور کرده و برای تغییر وضعیت جهان و تغییر گفتمان بشریت و ایجاد جهان جدید آمده بودند.
وی دانشجویان زمان جنگ را تاریخساز دانست و با اشاره به هزینههای پرداخته شده توسط دانشجویان در زمان جنگ، گفت: بسیاری از دانشجویان با چند روز آموزش در جبهههای نبرد، به دل دشمن میزدند در حالی که قصدشان برگشت به عقب نبود و با این هزینهها و از خودگذشتگیها، دانشگاه و موقعیت حاضر را در دست دانشجویان امروز دادهاند و دانشجویان امروز بر سر سفرهای نشستهاند که حاضر و آماده است.
ازغدی با بیان اینکه زمانی کسی در دانشگاه جرأت نام آوردن از دین را نداشت، تصریح کرد: در آن هنگام با کسی که در مورد دین صحبت میکرد مانند دیوانهها برخورد میکردند و به عنوان مثال کسی جرات نداشت که بگوید روزه است، ولی دانشجویانی بودند که این تحقیرها و توهینها را تحمل کردند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به اینکه زمانی حضور در تشکلهای دانشجویی با کتک و فحش خوردن همراه بود، شرایط فعلی را از جهتی از شرایط تمام 30 سال گذشته حساستر دانست و افزود: شرایط از این نظر حساس است که اگر یک نسل بیدار مسلمان در دانشگاهها برای پرداخت هزینه آماده نباشد، تمام دستاوردها بر باد خواهد رفت و آنچه تا کنون به زحمت به دست آمده است، به آسانی از دست میرود.
ازغدی خطاب به نمایندگان تشکلهای دانشجویی حاضر در جلسه با بیان اینکه نیم قرن تلاش دانشجویان مسلمان، امروز به دست شماها سپرده شده است، خاطرنشان ساخت: راز پیروزی دانشجویان انقلابی این بود که هر کس به این فکر بود که چه خدمتی میتواند به نظام و انقلاب بکند و هیچ کس به فکر خودش نبود.
ازغدی دغدغه فعلی را خطر رکود بعد از پیروزی دانست و گفت: هم در نتیجه عملکرد مسئولان و هم رکود خود دانشجویان، در مورد شعارهای انقلاب خوب صحبت نشده است در حالی که دانشجویان حق دارند بدانند و خودشان تصمیمگیری کنند.
رحیمپور ازغدی در ادامه چند اخطار را متوجه تشکلهای دانشجویی دانست و خاطرنشان ساخت: یکی از این اخطارها این است که اکثریت دانشجویان در دانشگاهها نه مذهبی کامل هستند و نه ضد انقلاب بلکه انسانهای متوسطالاحوالی هستند که کسی با آنها کاری ندارد در حالی که این دانشجویان ظرفیتهای خوبی دارند و یکی از عوامل پیروزی انقلاب نیز همین افراد متوسط بودند اما با این حال رابطه تشکلها با این دانشجویان قطع است که این خود یک اخطار است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: همچنین دانشجویان عضو تشکلها که پختهتر و حساستر و جدیتر هستند، باید برنامهریزی داشته و به فکر ایجاد و حفظ هویت اسلامی و انقلابی در دانشگاهها باشند.
وی با بیان اینکه دانشجویان عضو تشکلهای دانشجویی بر سر هر مساله سیاسی و اعتقادی باید بتوانند صحبت کرده و در خصوص ادعای خود استدلال داشته باشند، افزود: دانشجویان عضو تشکلهای دانشجویی باید در خصوص مباحث مختلف و اساسی مانند عدالت، آزادی، روشنفکری دینی، مدرنیته، سنت و ... به بحث بپردازند.
این استاد دانشگاه یکی از نکات مطرح شده توسط رهبر انقلاب در دیدار تشکلهای دانشجویی را تکلیف آنها با انتقاد از نظام دانست و تصریح کرد: ما اهل تملق نیستیم که هر کسی بر روی کار بیاید چشم بسته از او حمایت کنیم بلکه باید شاخصهایی وجود داشته باشد تا بر اساس آنها کارها سنجیده شوند و از طرف دیگر جریانی نیستیم که به اسم انتقاد و روشنفکری، اپوزیسیون بازی در میآورد.
وی خطاب به دانشجویان حاضر افزود: ما در اوایل انقلاب با روشنفکری چپ درگیر شدیم و در دهه دوم انقلاب با روشنفکری لیبرال مبارزه کردیم که با نام قرائتی از اسلام، حتی یک گرایش لیبرال و سکولار را وارد حکومت کردند و از طرف دیگر دانشجویان باید مراقب باشند در دام متحجرین مرتجع که شعار دینی داده و میدهند و از اسلام جز پوست چیزی نفهمیده و هر کسی که شعور دارد را تکفیر میکنند نیز نیفتند.
رحیمپور ازغدی در بخش دیگری از سخنانی گفت: با وجود اینکه حق انتقاد از دولت و مجلس و سیستمها را بر خود محفوظ میداریم، اما باید گفت که وضعیت نسبت به گذشته بهتر شده است و بازگشتی به اصول انقلاب صورت گرفته است که هرچند این حرف به معنی تأیید کامل دولت و مجلس نیست اما معتقد هستیم که حرکتی روبه جلو انجام شده است.
رحیمپور ازغدی در ادامه با بیان اینکه نسبت به 6 ـ 5 سال آینده به شدت نگران هستم، خاطرنشان ساخت: این نگرانی به این دلیل است که میدانم چه اتفاقی خواهد افتاد و مسئول آن اتفاقات 5، 6 سال آینده تشکلهای دانشجویی حاضر هستند که اگر خواب بمانند، دهههای بعدی انقلاب از دست آنان خارج خواهد شد.
وی با اشاره به مسلط شدن گفتمان عدالتخواهی در زمان حاضر، خطاب به دانشجویان گفت: هم اکنون زیر این خاکستر، گفتمانی به تدریج در حال شکلگیری است که 5، 6 سال دیگر سر بر میآورد که اگر مواظب باشید گفتمان انقلاب اسلامی خواهد بود و در غیر این صورت، تودهنی خواهید خورد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: تشکلهای دانشجویی باید رابطه خود با تشکلهای دانشجویی دیگر، دولت، نظام و حتی رهبری را مشخص کنند.
رحیمپور ازغدی وجود آیتالله خامنهای را یک نعمت بزرگ دانست و با بیان اینکه این سخنان از باب تملقگویی نیست، اظهار داشت: همواره در ذهنم ایشان را شخصیتی همانند سیدجمالالدین اسدآبادی دیدهام و عقیده دارم که شخصیت حقیقی ایشان تحت الشعاع شخصیت حقوقی ایشان یعنی رهبری قرار گرفته است.
(توضیح: امیر مهدی یه پسر بچه با نمک و خوش زبونه که به همراه خوانوادش خارج از ایران زندگی می کنن.این مطالب رو از وبلاگ نمک زندگی که پدر و مادرش در مورد اون می نویسن انتخاب کردم)
امیرمهدی به تاریخ قمری روز نیمه شعبان به دنیا اومده. قرار بود که توی مسجد بچه هایی که اسمشون مهدی رو صدا کنن و بهشون جایزه بدن که به دلیل فشردگی برنامه ها و بی نظمی نشد. گل پسر هم خیلی دلخور شد بخصوص که بچه های بزرگتر جایزه گرفته بودن. ما هم برای اینکه یک خاطره خوب براش بمونه خودمون به عنوان عیدی یه چیزی بهش بدیم. کادو رو گذاشتیم توی اتاقش و قبل از اینکه فرصت کنیم سرش رو گرم کنیم به سرعت خودش رو به اتاقش رسوند و گفت: این مال کیه؟ گفتیم که مال شماست چون روز تولد امام زمان بوده، برات کادو گرفتیم. اون هم اینطوری متوجه شد که امام زمان براش کادو آورده گفت: امام زمان دست شما درد نکنه و به آسمون نگاه کرد.
فرداش داشت اسباب بازی را از تو جعبه بیرون می آورد که بابا رو صدا زد و گفت: بابا بیا کمکم نمیتونم درش بیارم. امام زمان خیلی سفت جا زده اینو!
امیرمهدی: مامان بگو یا امام حسین اکبری
مامان: امام حسین اکبری نداریم
امیر مهدی: داریم. بابای امام زمانه
مامان: منظورت امام حسن عسکریه؟